همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
بهانه می تراشی و
مرا عذاب می دهی
به روح بی قرار من
تو اضطراب می دهی
از تو به یک حرف نا روا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت
هر دو به چشمان دل فریب تو پیدا
قهر مکن ای فرشته روی دلارا
ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین
چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تورا میکشم به دیده منت
سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
همیشه رفتن بهترین راه نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم
بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم
بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره
تو برو بدون عزیزم دیگه هیچ حسی نمونده
دیگه عشقمون تموم شد ، دلِ من دستتو خونده
رفتیو تموم شدم من ، رفتیو دنیامو کشتی
رفتیو از این نگاه و دل ِ عاشقم گذشتی
رفتیو با بی وفاییت رو دلم داغتو کاشتی
رفتیو تو دفتر دل زخمای تازه نوشتی
توی دفترت نوشتی که منو بازیچه کردی
این هم از نامه ی آخر برو دیگه برنگردی
نظرات شما عزیزان: