رز سیاه
رز سیاه

عاشقانه ها


يه روز صبح كه ميخواستم برم سركار ، وقتي سوار تاكسي شدم جلو نشستم ، سه نفر هم عقب بودن، تو اين فكر بودم كه نرسيده به شركت كه يه مغازست پياده بشم و يه ساقه طلايي بخرم داشتم پيش خودم ميگفتم نزديك چراغ راهنما ميگم به راننده كه پياده شم برم ساقه طلايي بخرم
خلاصه وقتي نزديك شدم پول دراوردم بلند به راننده گفتم آقا يه ساقه طلايي بدين




يه بارم با خواهرم رفته بوديم مغازه برگشت به فروشنده خيلي جدي گفت ببخشيد آقا يه دونه از اون پپسي هاي كوكا كولا بديد ههههههههههههههه


من يه بار انقدر فكرم در گير بود كه يه ماشين پليس از جلوم رد شد گفتم مستقيم بنده خدا نگه داشت گفت بله؟من تازه اون موقع به خودم اومدم مردم هم همه نگام كردم آب شدم از خجالت



تو كلاس فتوشاپ بوديم قرار بود تمرينها رو توي فلش بياريم سر كلاس كيس كلاس ما خراب شد رفتيم از كلاس بقلي كيس آورديم وصل كرديم 
هيچ كدوم از بچه ها كار نياورده بودن به جز من و دوستم فلش ها رو بردم وصل كردم حالا استاد هر كار ميكنه باز نميشه اصلا نشون نميده 
استاد گفت يه بار ديگه امتحان كن باز در آوردم دوباره زدم تو كيس هر چي منتظر شدم ديدم خير نميشه كه نميشه گفتم حتما باز اين سيستمشون ويروسي شده كه نشون نميده حالا همه منتظر يهو متوجه شدم كه فلش ها رو تو سيستم خاموش وصل كردم مرده بودم از خجالت و هم از خنده هنوز هم يادم ميفته چطور جلو همه با قيافه حق به جانب ايستاده بودم و ميگفتم سيستم خرابه خودم خنده ام ميگيره




داداشم تعريف ميكرد 
رفته بودن كافي شاپ /چند تا روستايي هم اونجا بودن هي ميگفتن آقا آب سن ايچ دارين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

خالم يه بار ميخواست يه مسيري رو بره با تاكسي مسيره تاكسي خور نيست راننده ها بيشتر بخاطر اينكه برن CNG و گاز بزنن اون سمتي ميرن.برميگرده به يكي از اين راننده ها كه پيرمردم بوده ميگه آقا ميرين گاز بزنين پيرمرده هم برگشته گفته دندون ندارم گاز بزنم.



زيرزمين خونه بابام اينا يه سري افغاني هستن كه خياطي دارن

يه بار اومده بود ن كنتور برقشونو كه پشت در آپارتمانه درس كنن زنگ مارو زدن منم كفتم كيه؟ گفتن: ماييم

منم فكركردم داداشمه با دوستش گفتم : شما كي بيدين؟؟؟؟!!!

افغاني يه هم گفت: ما از زيرزمين بيديم!!!!!!!!!!!!!

نميدونم لهجش بو د يا مسخرم كرد!!



مامانم مهمون رودربايسي دار داشت به داداشم گفت بدو برو ميوه خوب بخر

داداشم در اتاق رو بست مامانم يادش اومد نگفته زود برگرده ، همون موقع مهمونا زنگ اف اف رو زدن مامانم هم درو باز
كرده بود به داداش سفارش كنه همون موقع اف اف رو برداشت به مهمونا گفت پسر زود بيايا!!!




داداشم و پسرعموم داشتن دباره خريدو فروش حرف ميزيدن منم از فرصت استفاده كردم تا درباره فروش چيزي از پسر 

عموهه كمك بخام 

اوناهم بحثشون گرم شده بود راه نميدادن من حرف بزنم منم شاكي شدم گفتم :

حالا اگه گذاشتن منم معاملم رو جوش بدم!!!!!!!!



پارسال عيد رفتم ارايشگاه
يه تراول 50 تومني پيشم بود يه 5 هزاري
ارايشگاهم تا سرش ادم نشسته بود
كارم كه تموم شد تراولو دادم ديدم هي دار نگام ميكنه
منم هي پشت سر هم با يه اعتماد به نفسي ميگفتم اصلا قابلي نداره
سال خوبي داشته باشيد باشه عيدي كارمندا
يهو ديدم همه دارن به 5 هزاري كه من دادم نگا ميكنن

 

دوستم موقع امتحان ازدواج كرد
درس نميخوند
يه امتحان گند زد در حد تيم مليييييي
تو برگه شده بود نيم
خودشم ميدونست نيم ميشه
همه تو سالن منتظر بوديم نمره ها بياد(80 نفر دختر و پسر بودن) ترم 1 بوديم
يه پره مياد اسم و فاميل دوستمو ميگه .ميگه فلاني كيه؟ 
دوستم ميگه منم
پسره ميگه شدي 5.5
دوستم ميخواست ضايع نشه ميگه وايييييييييي چقدر كم داد . من بيشتر ميشدم
پسره ميگه : دروغ چرا ميگي؟ شدي نيم استاد بهت داد 5.5
سالن از خنده بچه ها تركيد


يكبارم تو عروسي دخترخالم داييم به عروس و داماد گفت انشاالله هفتاد سال سياه در كنار هم خوش باشيد همه مرديم از خنده ............. هههههههههههههه



عروسي خواهرم بود بابام شب كه اومد دست عروس داماد و بذاره تو دست همو نصيحتشون كنه. احساساتي شد گفت بهنام جان قدر اين گوهري كه بهت ميدم و بدون.من و مادرش خيلي براش زحمت كشيديم نازنين و مثل خواهر خودت بدون
همه زدن زير خنده


روز مهمون داشتيم برادرم كلاس 3 يا 4 دبستان بود(الان زن داره) از حموم اومد بيرون مستقيم اومد تو اناقي كه مهمونا بودن .
هول شد اومد بگه سلام بلند گفت عافيت باشه. واي همه مردن از خنده!!!!!!!!!!!!!ديوونست اين داداش ما!!!!!!


هميشه عادت داشتم تا يكي ميگفت فلاني پيره ....... منم فوري ميگفتم دنده عقب ميره .......
يه روز بابام به شوهرم گفت مامان بزرگت پيره ؟ من فوري جواب دادم اره بابا پيره دنده عقب ميره ......
يهو ديدم بابام چپ چپ نگام كرد فهميدم چه حرفي زدم وااااااي هههههههههههههههههههههه

 

 

تويه تاكسي نشسته بودم به راننده گفتم منو كتاب فروشي حلال ببشي پياده كن.به جاي بلال حبشي. تاكسي رفت رو هوا خخخخخخخخخ



١١ ١٢ سالم بود رفته بوديم مسافرت از تلوزيون هتل برنامه كودك نگاه ميكردم يهو جو منو گرفت گوشي رو برداشتم يك شماره گرفتم مثلاً شماره صدا سيما شروع كردم به حرف زدن كه من برنامه شما رو دوست دارم ميخوام بزرك شدم اينكاره بشم و كلي ارزوهاي ديگه بعد هم خداحافظي مفصل و قطع كردم چند دقيقه بعد تلفن زنگ خورد از پذيرش هتل گفت خانم خواباي طلايتونو تعريف ميكردم من



مادرم اشتباهي به كافي نت ميگه كابينت ! يه بار كه من رفته بودم كافي نت خونمون مهمون مياد مهمونا ميگن سيمين كجاس؟ مامانم ميگه چندساعته رفته تو كابينت




چند سال پيش مادر بزرگم از حج برگشته بود. هر كس با يه هديه ميومد دايي مامانم واسش گوسفند آورده بود.... مامانم هم كلي تشكر كرد واشتباهي گفت واي دايي دستتون درد نكنه چرا زحمت كشيديد شما خودتون گوسفنديد.....



يه بار با خالم اينا عروسي بوديم . پسر خالم كه سوار ماشين شد در بسته نشد منم داد زدم وسط جماعت كه فرهاد درت بازه .
بدبخت جيك نزد فقط در رفت

 

 

 

یه خانومی تو فامیلمون هست خدای سوتیه.یه روز تو ماشین بودیم

یه دفعه گفت:

بچه ها نگاه اون ماشین سبزه ….

کدوم ؟کدوم؟…

همون سبز پروفسوریه دیگه




چند سال پیش با مامانم و چند نفر دیگه رفته بودیم تشییع جنازه خسرو شکیبایی….بعد مراسم که تو تالار وحدت بود داشتیم میومدیم بیروون که پرویز پرستویی از بغلمون رد شد مامانم یهو برگشت گفت eeeeeeeeeee خسرو شکیبایی….بیچاره همینجووری برگشت نگاموون کرد…کم مونده بود بگه اصلا میدونین چرا اومدین اینجا…
اینقدر خندیدیم که نفسمون بند اومده بود




اول دبستان بودم.رفتم سر صف صبح گاهی یه متن خوندم.متن که تموم شد مربی پرورشی مون دم گوشم گفت بگو صلوات.منم که منظورشو نفهمیدم گفتم:اللهم صلی علی محمد وآل محمد
بعدم کل مدرسه از خنده ترکید.


یه بار من داشتم فیلم میدیدم اون سکانس فیلمه رو تو شب گرفته بودند منم غرق فیلم شده بودم که در خونمون رو زدند من رفتم دررو باز کردم بابام پشت در بودش به جای اینکه بگم سلام گفتم شب بخیر بابا



یه روز معلممون زنگ آخر مارو انداخت بیرون. زنگ خونه که خورد من فک میکردم طبق معمول بچه ها و معلما مثل وحش میریزن بیرون.
خواستم برم کلاس کیفمو جمع کنم برم خونه ولی چون شر بودم از ته سالن دویدم جف پا رفتم تو در کلاس – فک کردم همه رفتن ، ولی همه + معلم تو کلاس بودن- معلم همون موقعی که جفت پا رفتم خواست از کلاس بره بیرون که در خورد تو صورتش و افتاد. بقیشو خودتون حدس بزنید…

 

 

یه روز خالم داشت با مدیر مدرسه بچش حرف میزد حواسش نبو خواست بگه زنده باشید گفت زنده نباشید انشا الله خخخخخخخخخخخ



۱ روز داشتم میرفتم مدرسه پیاده بودم وقتی رسیدم دوستام متوجه شدن مانتوم تمام مدت بالا بوده ذوب شدم از خجالت
تا چندروز با چادر رفتم که از ذهن مردم اون محل پاک شه 






یه روز داشتم از کانون زبان بر میگشتم خونه وقتی خواستم از تاکسی پیاده شم پولو دادم بهش گفتمthanks
مسافرا هم چپ چپ نگام کردن



یه بار از مدرسه برمیگشتم خونه در راه رفتم بستنی بخرم به فروشنده گفتم خانم اجازه بستنی می خوام



یه روز برق خونمون رفته بود پسر عمومم خونمون بود زنگ زد اداره برق گفت کره هامون آب شده
یاروم خندید گفت کره هاتون چی بوده؟محلی بوده؟

 

 

ی روز ساعت حدودای ۸صبح بودداشتم پیاده روی میکردم که خیلی تشنم شد.ی سوپری دیدم که به غیر از اون دیگه توی اون محله سوپری نبود.
هر چقدر زور زدم نتونستم در رو باز کنم اخرش هم اعصابم خرد شد و ی مشتی به در مغازه زدم.اما یهو دیدم در مغازه رو ی پسری که از خنده داشت میترکید باز کرد!!!!!
اون موقع فهمیدم در مشکل داشته و از داخل باز میشده!!سرم رو از خجالت اوردم پایین و با گردن کج ی بطری اب خریدم




یه بار خونه ی همسایه مون آتیش گرفته بود همه ی ما وحشت!!!کلی منتظر شدیم آتش نشانی نیومد داداشم رفت یه باردیگه زنگ زد و گفت آقا اینجا آتیش گرفته…آتش نشانیه سریع برگشت گفت:آخه کجا؟آدرس بدین چرا قطع میکنین؟؟
اونجا بود که فهمیدیم اولین نفر از همسایه ها که به آتش نشانی زنگ زده بود،گفته بوده اینجا آتیش گرفته و قطع کرده!!:))))))
بنده خدا فکر کرده آتش نشانی علم غیب داره یا انقدر پیشرفته ان که سریع محل و شناسایی میکنن…همسایه باحالیه ما داریما..:))))





یه روزمامانم رفته بودمدرسه داداشم،بعدناظمشون یه پسره روبالگدمیزنه،مامانم فکرمیکنه داداشموزده میره جلوناظمه می ایسته نامردی نمیکنه میخوابونه زیره گوش ناظم!!!




اول دبیرستان بودم که از طرف مدرسه رفتیم مشهد…. خواهرم بهم سفارش داده بود براش عطر باس boss بیارم، من هر مغازه ای میر فتم نداشتن این عطرو….. بالاخره توی یه مغازه خیلی اتفاقی دیدمش، انقدر ذوق کردم هول شدم یهو به یارو گفتم آقا بوس بدین!!!! پسره یه نگاهی بهم انداخت که الان بعد از ۶سال یادش میافتم نمیتونم از خجالت سرمو بلند کنم!




یه روز تو دبیرستان وقتی درس جغرافیا داشتیم سوتی دادم و بجای آسمون خراش گفتم دل خراش از آن به بعد دوستام اسممو گذاشتن زهرا دل خراش خخخخخخخخخخخخخخخ

 

 

یه روز کلاس اول راهنمایی تو جلسه های اول معلمون میخواست یه بچه تنبل رو بندازه بیرون به پسره گفت تو شاگرد تنبلی؟پسره گفت بله.معلم با تعجب گفت شاگرد تنبل؟پسره سرخ شد و گفت نه اقاااا یعنی ما از خنده از هوش رفتیما 



من تو موسسه حسابرسی کار میکنم 
یه روز به یه مدیر عامل زنگ زدم که تعداد کارکنان موقت و دائمشو بپرسم.
زنگ که زدم زبونم نچرخید گفتم تعداد کارمنای دالم و ملقتتون چند نفره.
یارو پشت تلفن داشت قه قه ازم میخندید.



کلاس سوم راهنمایی بودم زنگ تفریح داشتم از در بیرون میرفتم که معلم ریاضی از پشت سر گردنمو گرفت منم خیال کردم دوستمه بلند بهش کفتم “نکن پدر ...” پشت سر نگاه کردم دیدم.
بقیشو خودتون حدس بزنید




یه شب با یکی از دوستام رفتیم سوپر مارکت که چیزی بخرم دوستم زودتر رفت تو من همین که خواستم برم تو گوشیم زنگ خورد وقتی که صحبتم تموم شد رفتم تو سرم پایین بود با صدای نسبتا بلند گفتم سلام حاجی.
چشمتون روز بد نبینه تا سرمو کردم بالا از خجالت آب شدم فروشند مرد نبود یه زن با دوتا دختربود خیلی خجالت کشیدم اونها هم با تعجب داشتن نگام میکردن بدش سریع رفتم بیرون.



یه روز مامانم ازم خواست برم مغازه چند تا چیز بخرم شلوارمو عوض کردم و سوار موتور شدم و رفتم بعد از کلی این مغازه و اون مغازه رفتن, بر گشتم خونه شلوارمو عوض کردم دیدم شلوارم کامل پاره است و حواسم نبوده !!!!!!! بعد از اون تا یه هفته از خونه نرفتم بیرون 

 

 

 

 

یه روز تو خوابگاه بودیم با بچه ها چند نفری نقشه کشیدیم که هر کس از در میاد داخل روش جشن پتو بگیریم و بزنیمش 
همه آماده بودن یکی از بچه پشت در پتو رو توی دستش گرفت و منتظر شد بقیه هم زیر تخت ها مخفی شدیم
در باز شد و پتو رو انداختیم روی طرف و تا جایی که میتونستیم زدیمش
بعد که پتو رو برداشتیم فهمیدیم سرپرست خوابگاه زیر پتو بوده!!!!!!!سرپرست هم از هممون تعهدنامه کتبی گرفت



یه بار توی خیابون یه نفر رو دیدم مثله دوستم بود از پشت رفتم و تند زدم توی کمرش وقتی بر گشت فهمیدم اشتباهی گرفته بودمش 
طرف هم چند تایی ما رو زد!!!!!!




یه روز تو مدرسه یه معلم داشتیم هی با صندلیش بازی میکرد یعنی صندلی شو عقب جلو میکرد.
یه بار داشت درس میداد منم داشتم با بغلیم حرف میزدم.دیدم که فهمید دارم حرف میزنم.
همون موقع داشت با صندلیش بازی میکرد به من گفت آقای عزیز آقای محترم…یهو صندلی چپه شد.با مخ افتاد زمین.ما از خنده نیمکتا رو گاز گرفتیم.



یه بار توی مدرسه کیسه های پلاستیکی رو پر از آب میکردیم و به طرف هم پرت میکردیم
رفتیم توی کلاس
هر کس می اومد ,داخل نشده خیس میشد
یه مرتبه مدیر اومد توی کلاس و کلی کیسه به طرفش پرت شد و خودتون ادامه ماجرا رو حدس بزنید




۱روز خواهرم رفت گوشی تلفن برداشت زنگ بزنه خونه دوستش،زنگ زد مامان دوستش گوشیو برداشت گفت بله؟بعد خواهرم گفت اله،بلو،بفرمائید…..مامان دوستش ازونور منم ازینور منفجر شدیم 


نظرات شما عزیزان:

SHIMA
ساعت22:34---15 بهمن 1393
سلام وبلاگتون بی تعارف عالیه.اگه باتبادل لینک موافقین حتما بهم خبر بدین خیلی خوشحال میشم

emad
ساعت22:32---6 بهمن 1393
سلام خیلیوب باحال و قشنگ ی داری مطالبت معرکه ست

zanakaka
ساعت2:02---29 دی 1393

تو این دلتنگی یه کم شاد میشیم


amir hossein
ساعت9:27---15 دی 1393
خخخخخخ خیلس با حاله

pari
ساعت17:33---10 دی 1393
سلام روز جون این وب جدیدمه parimah هستم لینکت میکنم دوست داشتی لینکم کن عزیزم

ارزونیازی
ساعت11:19---10 دی 1393


فاطمه
ساعت10:19---10 دی 1393
خیلی هم باحال

سحربانو
ساعت17:33---9 دی 1393
سلام رز
خوبی؟
منو یادته؟
قبلا توی چت لوکس بلاگ صحبت کرده بودیم
چند روزه مشغول جمع آوری بهترین وبلاگهای لوکس بلاگ هستم از تو هم دعوت می کنم با تبادل لینک عضو گروه ما بشی..

رز بهم سر بزن منتظرتم


atefeh
ساعت11:59---9 دی 1393
اولـــش همــه شکـل هـمـ هستیـمـ

کـوچـولـو و کچــل حتــی صـداهـامـون همـ شبیـه بـه همدیگه استـــ

بـا اولیـن گـریــه ، بـازی شــروع میـشـه

هـی بـزرگـــ مـی شیـمـ بـزرگــ و بزرگـتر

اونـقــــــدر بـزرگـــــ کـه یـادمـون میـره یـه روز کــوچـولـو بـودیـمــ

دیـگه هیـــــــچ چیـزیمـون شبیـه بـه همــ نیسـتـــ

حتـی صـداهـامــون

گـاهــی بـا هـمـ مـی خنـدیـمـ گـاهــی بـه هـمـ!

اینـجـا دیـگه بـازی بـه نیـمـه رسیـده

واسـه بـردن بـازی روی نیمــه ی دومــ نمـی شـه خیلـی حسـابـــــ کـرد

گـاهـی بـایـد بـرای بـردن بـازی بیـن دو نیمـه دوبـاره متـــولـد شــد!


atefeh
ساعت11:58---9 دی 1393
خاصـــ ــــم حواســ ــــشــــ بهـــ ـــــم هســــ ـــتــــــ

ﺍﻭﻧــــﮯ ﮎِ ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺑــــﺎﺷﻪ ﺗــــﻮﮮ ﺯﻧــــﺪﮔﯿﻢ

ﺧـــــﺪﺍ ﺟـــﻠﻮ ﺍِﺳــﻤـِــﺶ ✔ﺯﺩﻩ

ﮐــــﺎﺭ ﻣــﻦ ﺍﯾــــﻨﻪ ﮎِ ﺭﻭﯼ ﺑــــﻘﯿﻪ ✘ ﺑــــــﺰﻧﻢ

ﮎِ ﻣـــﮯ ﺯﻧـــــﻢ


atefeh
ساعت11:58---9 دی 1393
خــِیلـے وَقتِــہ בیگـِـہ اون نیست

بَـراش حـَـرف بِـِـزَنـَم

با ذُوق اَز اِتفاقایِ روزَم بَراش بِگــَم

اونـَم هـِـے بگـِـہ اے جـُـونم

خیـلے وقتــہ בیگـِـہ نیست

آروم زِمزِمـہ ڪـُنـہ عـِشق خـُوבمـے

خیلـے وقتــہ בیگــہ شـَبـا چِشـمَم بـہ گُوشے نیست

ڪـِـہ ازش اِس اِم اِس بیــاـבتا اَنـבازہ ے ڪــُــل خوشــیاے בُِنیام

ذُوق ڪُنَم

امــّا حاضــِر نیسـتَم تنهایـیمـُِو با ڪـسے قِسمَت ڪُنــَم

בیگـِـہ هیچ ڪـَـس اون نمیــشـہ

حتــــــے خـــــوבش


atefeh
ساعت11:57---9 دی 1393


اَز ßłõçk کَـــــردن یا شُـــــدن!

اَز Łįke.. بٌکــٌن هـــــایِ زورـے

اَز Pőştهایِ خٌود شــــاخ.. پِندارۍ

اَز نَفـهمیدَنِ نَـفَـهم هـــــا . . .??

اَز ŘĘŁĄŢĮØŃŞHĪP هـای چَـند دَقـیـقه اـے . . .??

اَز خـــــود گـِرفتَن هـا ..بِخاطِرِ Łįķeشـان!!!! هـــــہ!!!

اَز Pvهـــــایِ تَـبلیـغـاتے

اَز گُـــــذاشتن عَـکس مَـردم و مَـسخره ڪَردن آنها

اَز پٌـســت هـای ท๑ ς๑ργ مَسخَره . . .

اَز مُـسابـــــقات Mőđęłįňg . . .(خـــــوب ڪـہ چــے)

اَز دوستت دارم های پوچ بی عَمل،بی ثمر . . .

اَز آدم هـــــای دو رو و دو رنـــــگ . . .

اَز خٌود‌م کِه این Ţęxt را مینِویسَم . . .

اَز بی احساسِی و ســـــرد بـــــودَنَــم

اَز بـیـــــخوابـے هـــــایِ شَبانه اَم . . .

اَز ایـــــن هَمه تَنـَفٌـــــر

مٌتَنَفـــــِـــــــــرَم!!!!!< br />


فاطمه هاشمی
ساعت10:25---9 دی 1393

خیلی زیباست وب خسته نباشی عزیزم


نازی
ساعت9:58---9 دی 1393
سلام چرا جواب منو توی چت نمیدی رز ؟
چقدر بگم بیا با من تبادل لینک کن تا بازدید وبلاگ هامون زیاد شه ؟ بیا وبلاگم رو ببین فقط مخصوص افزایش بازدیده . فقط کافیه تبادل لینک کنی. همین الان بیا بهم سر بزن .............


atefeh
ساعت12:44---7 دی 1393
همیشه هم قافیه بوده اند،
“ســ ـ ـیب” و “فریـ ـ ـب”!
همانند سیبی که آدم و حوا را فریب داد و حالـــا هم با هم میگوییم
“سیــــــــ ــب”
و دوربین های عکاسی را فریب میدهیمـــ
تا پنهان کنیم اندوهمان را پشت این لبخند مصنوعی…


atefeh
ساعت12:43---7 دی 1393
از چه می‌ترسی بانو


باورهای پلید

یا ...

آماده نیستی دل بسپاری

به من

که عارفانه دل سپرده‌ام به عشق تو

خودِخود خواستنی

بودن بی تو خطای قاتلی ست

می‌ترساندم از خودم و خیال بی تو


atefeh
ساعت12:43---7 دی 1393
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .

دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .

اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!

وَ حآل هــَم کِه . . .

گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .

زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .

وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .

گریـــه کنی . .


مهرناز
ساعت11:57---7 دی 1393
عااااااااااااااااااااالیه وبت لایک
پاسخ:مرسیییییییییییییییی


atefeh
ساعت20:09---6 دی 1393
خُدایـــا ...

کاش به جای رفتنِِ اینـــ همه آدم هــــا ...

تـــو می آمـــدی ... !

nisti???


atefeh
ساعت20:08---6 دی 1393
✾ ✿ ❀ خـــــــــــدایـــا... ✾ ✿ ❀

卐 ✘ نتـــــرس ✘ 卐

✪ نــــــه بــه گنـــــاه میفــــتی ✪

♨ نه جهنم میروی... ♨

✌ مـــــن و تــــــــو به هـم محرمیـــم...!! ✌

▉ ▇ ▅ ▄ "دســـــتــــانــم را بگیـــــــــر" ▄ ▅ ▆ ▇


نادی
ساعت20:27---2 دی 1393
خخخخخخخخخخخخخخخخ عالی بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 2 دی 1393برچسب:,

  توسط  رز  |
 

 



گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ، مـثل یـــــاد ،مـثل غــرور ، و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ، مـثل خــاطره ،مـثل لبـخند ، رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی !
lida82128@yahoo.com


 

اس ام اس تولد
سری ( 1 )
سری ( 2 )
تک بیتی های زیبا
سری ( 1 )
اس ام اس های عاشقانه
اشعار متون عاشقانه
سری ( 1 )
سری(2)
سری (3)
سری ( 4 )
اصطلاحات طنز امروزی
سری ( 1 )
ایا میدانید
سری ( 1 )
شعر های طنز و خنده دار
سری ( 1 )
طرح های زیبای اس ام اس
سری ( 1 )
گالری عکس های من
سری ( 1 )
سری ( 2 )
اشعار متون عاشقانه
سری ( 1 )
سری ( 2 )
جکستان
سری ( 1 )
سری ( 2 )
کاریکلماتور
سری ( 1 )
اس ام اس تبریک سالگرد ازدواج
سری ( 1 )
جملات پشت کامیونی
سری ( 1 )
قلبهای متحرک
سری ( 1 )
گلهای متحرک
سری ( 1 )
هنرنمایی روی برگ
هنر نمایی روی پر
عکس با متن های عاشقانه
عکس های متحرک عاشقانه
چیستان و معماها
سرگرمی
تصاویر متحرک کوچولوهای فانتزی
سوتی های بامزه
♥♥نوشــــــته هـــــای متــــــــحرک فــــارســــی و انگلیــــــــسی♥♥
هنرنمایی روی تنه ی درخت
عکس عاشقانه غروب خورشید
اعترافات تكان دهنده شما!
جدا کننده های متن
اس ام اس فاز سنگین
هنرنمایی روی دست
شخصیت شناسی
هنر مندي روي انگشت دست
گالری عکس های عاشقانه
هنرنمایی روی سنگ
به بعضیا باید گفت
عکس های کارتونی عاشقانه
هنر نمایی روی تخم مرغ
خـــوشـــحـــالی یــعــنــی . . .
عكس هاي تنهايي
دوستي يعني .....
گلچین اشعار سهراب سپهری
عکس های متحرک تولدhappy birthday
عكس هاي عاشقانه
شعر هاي كوتاه از فروغ فرخ زاد
اشعار کوتاه از حسین پناهی
شعر های کوتاه از مهدی سهیلی
عکس های سیاه و سفید
sms جالب و خنده دار الکی مثلا
عکس های غمگین عاشقانه

 

 اس ام اس مخاطب خاص
 اشعار و دلنوشته های حسین پناهی
 گالری عکسای من
 عاشقانه
 sms جالب و خنده دار الکی مثلا
 عکس با متن های عاشقانه
 عکس های سیاه و سفید

 

3 شهريور 1394
7 مرداد 1394
7 فروردين 1394
1 فروردين 1394
2 اسفند 1393
3 بهمن 1393
2 بهمن 1393
1 بهمن 1393
2 دی 1393
1 دی 1393
7 آذر 1393
3 آذر 1393
2 آذر 1393
7 آبان 1393
6 آبان 1393
1 آبان 1393
7 مهر 1393
6 مهر 1393
4 مهر 1393
3 مهر 1393
2 مهر 1393
1 مهر 1393
7 شهريور 1393
6 شهريور 1393
3 شهريور 1393
2 شهريور 1393
1 شهريور 1393
7 مرداد 1393
6 مرداد 1393
3 مرداد 1393
1 مرداد 1393

 

رز

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رز سیاه و آدرس blakroz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





احساس
خیال باطل
عاشقانه
خرید اینترنتی کیف رولی
ترفند های علوم کامپیوتری
کلبه مدرن
خرید مونوپاد
خلوت کده ی منو شاهین
ست خیاطی سوینگ کیت
پسر خوب
یک مرد
زندگی 185
مهندس اب
سکوت
ندای عشق(غمکده)
سخنان حکیمانه و ناب
تنهاترین تنها
خنده هاي دخترونه
وصال نزدیک است...
دانلود ایرانی
****دانلود فیلم و موسیقی****
دختر عاشق
خــنـــدهـ هــای وحــشــتــنــاکــــ
خاطرات من
اینجادست تقدیرمینویسد
عاشقانه ها
aşk
موزیک چت
عاشق خسته
پسر بیخیال♥♥♥♥
پسر بیخیال
♥ وبلاگ مجید اصغرزاده ♥
خفن سرا(جنبه نداری نیا)
just girls
پناه غم
بروز باش
قلقلک
دانلود سرای جاوا
googoosh love
My voice
عاشقانه ها
ای کاش هنوز اینجا بودی....
black rose
love lorn
رئیس ابی ها
gust girllllllllllllllllllllll
عشقم سارا
طرفداران سریال های آمریکایی
مجله اینترنتی نصر
عنــــصــــر شـــــــیــــک
دانلود اس وای
موبایلستان
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

عینک آفتابی زنانه
☜☆☞
حباب ساز جاگل بابل
فروشگاه ساعت مچی
ساعت مچی مردانه
تبادل لینک هوشمند خنده فان
اواره مرگ
عـاشــقانــــــــــــــــــــه عشقولانـــــــه
عشق واقعي ما دوتا
مهتاب چت
تو بهـــم دادی آرامشـــو.. حالا که دله مــــن،باهــــاته شکر
هنر پشت صحنه هفتم
ܨܓܨ♥♥בפֿـترے اَز جـنـس بآرآטּ ♥♥ܨܓܨ
:: همفکری با دکتر علی شریعتی ::
عــ ـســ ـــ♥ـــل وبـــ
فقط خنده
حرف های من
فقط و فقط محض خنده (+عکس
فقط برای عاشقان
M هی بابا
gust girllllllllllllllllllll
همه چیز از همه جا
handsome boy
بی همتا اس ام اس
عشقونفرت
آموزشگاه مردمی
عاشقانه رضا
رئیس ابی ها
سرعت دی ال
عشق یعنی تنهایی
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 340
بازدید کل : 35609
تعداد مطالب : 148
تعداد نظرات : 579
تعداد آنلاین : 1



*****************************

کد ساعت عاشقانه

******************

گروه آوات

////////////////////////// target="_blank" href="http://skylogo.loxblog.com/"> -------------------------- -------------------------------- موزيك ---------------------------------- كد كج شدن عكس *********************** كد متحرك كردن عنوان ------------ کد بارش برف ----------------------------------